سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نی نی گولو

 

 

 یادته یه روز بهم گفتی اگه خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکنه نامردی اشکاتو ببینه و بهت بخنده
گفتم اگه بارون نیومد چی؟
گفتی اگه چشمای قشنگ تو ببارن آسمون گریش میگیره
گفتم یه خواهشی دارم وقتی آسمون چشام خواست بباره تنهام نذار
گفتی به چشم
حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمیباره و تو هم اون دور دورا وایستادی و داری بهم میخندی


[ یکشنبه 90/5/2 ] [ 3:34 عصر ] [ سپیده ]
درباره وبلاگ

سپیده
سلام من و همسرم توی یکی از روزای گرم تابستون1389 پیوند داغو اتشینی همانند گرمای همون روزا را اغاز کردیم پیوندی با عظمت یعنی همون عشق و حالا روزها و هفتهارو به خوبی و خوشی پشت سر می زاریم هر روز بهتر از روز قبل و منتظر روزی هستیم که خدا یه فرشته اسمونی به ما هدیه بده و تصمیم داریم اینجا براش بنویسیم از تمام دلتنگیهایی که براش داریم تا یه روزی خودش با چشمهای قشنگش و زبون شیواش بخونه
آرشیو مطالب
امکانات وب